ikonkuri.ir

آی کنکوری دات آی آر

۱۰ مطلب با موضوع «مشاورهـ و برنامه ریزیــ :: روانشناسی :: انگیزشی و نابــ :: انرژیــ+» ثبت شده است

ارتباط سلامت روانی با کاربری درست حافظه در جلسه ی کنکور

در زمانی که خود را برای کنکور از همه چیز محروم می کنید تا به هدف نهایی یعنی قبولی در کنکور دست پیدا کنید ، معمولاً به علل مختلف و به خصوص دوری از جمع ها و انزوا شدیداً دچار افسردگی می شودید .

کنکور بحثی کاملاً فرسایشی است که در حقیقت برای قبولی در کنکور باید از تمام علایق خود بگذریم .

همه ی این ها دست در دست هم می دهند و حالات روحی ما را در حینی که برای کنکور آماده می شویم تخریب می کنند .

متاسفانه همین آشفتگی در حالات روحی و روانی سبب می شود که سر جلسه ی کنکور از اطلاعاتی که کسب کردیم نتوانیم به نحو احسن استفاده کنیم .

در واقع با این که زمان بسیاری را با کتاب های درسی و کتب کنکوری دست و پنجه نرم کرده ایم ، اما متاسفانه مغز آنطور که باید سر جلسه ی کنکور مارا همراهی نمی کند .

مغز غذایی لازم داشته که به آن ندادیم و به علت محرومیت دچار اختلال شده و سر جلسه ی کنکور مارا همراهی نمی کند .

چه باید کرد هنگامی که تمام فکرمان معطوف قبولی در کنکور است و تمام ذهنمان را به روی سوالات تستی و کنکور ها گذرانده ایم تا بار علمی 

خود را افزایش دهیم و سر جلسه ی کنکور خوب حاضر شویم ولی به هم خوردگی تعادل روحی و روانی ما سبب می شود که افسار زندگی مان از دست خودمان خارج شود هر چند که تلاش کرده ایم .

یک قانون خیلی مهم را باید در همه ی مراحل زندگی رعایت کرد که خب مرحله ی کنکور نیز خود از مهم ترین مراحل است .

هیچ وقت مریض نشو . . .
وقتی هوا سرد است شما یک پلیور و یک کاپشن تن خود می کنید که مبادا ویروس سرماخوردگی گریبان شما را گرفته و شما را مریض کند .

یعنی می دانید که سرما موجب ضعف و کاهش سطح انرژی سطحی بدن شده و باعث ورود این ویروس به بدن می شود و با لباس گرم کاری می کنید که مریض نشوید .

حال این موضوع در دو بعد دیگر وجود ما نیز حاکم است و فکر و روح ما نیز در معرض ویروس های زیادی هستند که در شرایط خاصی بیمار شده و مارا بر بستر بیماری می گذارند .

دقیق شرایط بحران روحی و فکری نیز مشابه سرما در بعد فیزیکی ما است .

وقتی در بحران فکری گرفتار می شویم و از لذت های هر روزه ی خود محروم می مانیم و چندین اضطراب مختلف ( شاید کنکور قبول نشم ، شاید اینایی که میخونم تو کنکور نیاد و . . . ) همزمان به ما وارد می شوند و ضمن آن فشار حرف های دبیر ، مشاور و خانواده نیز بر ما اثر می کند و محیط فکری ما را دچار تزلزل می کنند .

اینجا فکر دچار ضعف شده و هر موضوع ساده ای مانند یک ویروس عمل می کند و بنیان و اسکلت تفکر مارا خرد می کند و به همین سادگی از هدفمان که قبولی در کنکور بود بازمی مانیم ، اما با مکانیسم دفاعی بسیار پوچ و بی معنی همچنان بر مسیر مطالعه پافشاری می کنیم و به خود این تسلی را می دهیم که قبول می شویم در حالی که وقتی انسان مریض است هیچ گاه نمی تواند عملکردی موفق حاصل کند .

دوستان کنکوری عزیزم توجه کنید که دو موضوع همیشه بین افرادی که با ما در ارتباط هستند فرق می گذارد و این دو موضوع اول تسلی است و دوم حمایت .

فرق تسلی و حمایت چیست ؟

 

بهتر است با یک مثال بگویم که زیباتر در ذهنتان جای بگیرد

.

وقتی یک گلدان که در یک کمد تاریک قرار دارد نه آبی بگیرد و نه نوری دریافت کند ، کم کم و رفته رفته می پژمرد و از بین می رود و خشک می شود .

حال اگر یک کودک که توانایی ندارد آن را از کمد دربیاورد کنار کمد بایستد و با چند کلمه آن گل را آرام کند و به او تسلی خاطر دهد فقط به طور مقطعی به گل کمک کرده تا با آرامش و خاطر راحت تری از بین برود ، اما در نهایت امر به علت نبود آب و نور گل از بین می رود ، چه به او تسلی بدهیم و چه تسلی ندهیم اتفاق خوشایندی در انتظار گل نخواهد بود و با دانستن این که او از بین می رود فقط در حین پژمردن کمی آرامش کردیم .

حال اگر فرد بالغی سریع آن را از کمد خارج کرده و به جلوی نور آفتاب بگذارد ، به او آب دهد و برگ های افتاده اش را ببندد و به خاکش کود دهد آن گل مجدد رشد کرده و سبز شده و تازه و با قوت می شود و در حینی که گل رو به بهبودی است به او تسلی خاطر دهیم و با چند کلمه آرامش کنیم تا راحت تر بهبود یابد در واقع از او حمایت کرده ایم و می دانیم که نتیجه ی عمل ما حاصلی مثبت دارد که منجر به باز از سر گیری زندگی گل می شود .

انسان هایی که فقط سعی دارند با تسلی دادن به هم دیگر کمک کنند معمولاً مثل همان کودک ناتوانی عمل می کنند که توان آزاد کردن گل و حمایت از او را ندارد .

فقط می توانند کاری کنند که مراحل متلاشی شدن زندگیمان را راحت تر نگاه کنیم .

این در حالیست که دوستان خوب مانند آن فرد بالغ تمام تلاششان را می کنند تا از دوستشان حمایت کنند و کاری برای او انجام دهند و فقط با شعار و حرف های قشنگ سعی ندارند شما را تنها آرام کنند ، بلکه به یاری شما آمده و مشکلات را با شما شریک می شوند و به صورت عملیاتی با شما پا به میدان نبرد با مشکل می گذارند .

حال برای اینکه بتوانیم دوستان خوبی داشته باشیم اول باید دوست خوبی برای خودمان باشیم و به خودمان دروغ نگوییم و تسلی بیجا ندهیم و با مشکلات خودمان دست و پنجه نرم کنیم و روح و جسممان را تنها نگذاریم و با معطوف کردن افکارمان سعی نکنیم مکانیسم دفاعی جدیدی را طراحی کنیم .

دست است کنکور بسیار کار دشواری است اما همین کنکور در نتیجه ی مثبت خود حاصلی بس شیرین دارد که شاید با هزاران گردش و تفریح حاصل نشود .

خب با این همه و این همه درس و همچنین این همه محدودیت که باعث بیماری فکر ما می شود چگونه باید مریض نشد و به خوبی هم درس خواند تا سر جلسه کنکور مطالبی را که خوانده ایم رو با حداکثر بازده به کار بگیریم ؟ ؟ ؟ ؟

قانون دوم که در همه جا صادق است و همچنین در کنکور اصل لوشاتلیه است .

این اصل بیان ساده ای از نظم طبیعت است که بچه های گروه آزمایشی تجربی و ریاضی در فصل دوم شیمی پیش دانشگاهی نیز درباره اش

بسیار خوانده اند .

اصل لوشاتلیه : جهان در تعادل متقابل با همه ی پدیده ها است ، هر گاه تعادلی به هم بریزد طبیعت سعی میکند تا حد امکان جهان را به سمت متعادل کردن و بازگرداندن به حالت تعادل پیش ببرد .

مثال ساده اش این است که وقتی هوا خیلی سر باشد ما بخاری روشن می کنیم تا هوا نزدیک به آن چیزی شود که مطلوب بدن ماست و حینی که هوا گرم است کولر می زنیم تا مجدد به دمای مطلوب خود برسیم که مثلاً 25 درجه ی سلسیوس است .

به این 25 درجه می توان گفت دمای تعادل بدن ما که هر چقدر دما از این بیشتر یا از این کمتر شود ما با بخاری و کولر سعی می کنیم که شرایط را به سمت برقرار کردن این دما پیش ببریم .

وقتی بدن ما به طور عادی به دو ساعت لذت روزانه نیاز دارد وقتی به آن این لذت را ندهیم مغز این


کمبود را به نحوی دیگر توجیه و تولید می کند و این می تواند با تولید خواب بیشتر ، افزایش دوپامین در مغز و یا بارور شدن اسفنچ های بازجذب سروتونین در فضای سیناپسی بین عصب های بدن شود .

همه ی این ها موجبات بی حالی و افسردگی را پدید می آورند و مقاومت هر چه بیشتر در برابر آن ها مغز را نسبت به عدم تفریح مقاوم تر کرده و واکنش بیشتری نشان داده و فرد را از حالت عادی و متعادل خارج می کند .

پس وقتی حال ندارید و به زور درس می خوانید شاید آن لحظه درسی یاد بگیرید و بعداً هم یادتان بماند اما فردای آن روز نیز اگر بخواهید که درسی بخوانید عوامل شیمیایی مقاوم تری در بدن فراهم کرده اید که غدد بازدارنده ی بیشتری را فعال می کنند تا عدم وجود تفریح را توجیه کند و جایگزینی در این تعادل پیدا کند .

پس در واقع سلامت روان به نوعی وابسته به خواسته های طبیعی بدن است و میزان کمترینه ی تفریح روزانه برای یک فردی که برای کنکور مطالعه می کند واجب است تا سلامت روانش حفظ شده و بتواند مطالب را با صحت و دقت بیشتر مورد مطالعه قرار دهد و کمک کند که حافظه اش سر جلسه ی کنکور بهتر اورا همراهی کند

.

اما بازیگوشی نباید با کمترینه ی تفریح اشتباه گرفته شود .

یعنی نباید سر به بازی گوشی گذاشته و به حساب کمترین مقدار تفریح روزانه ای که باید یک کنکوری داشته باشد بگذارید .

این کمترینه به طور مستقل برای خود شما قابل تشخیص است و می توانید با کمی تمرین به سادگی غلظت فضای فکری خودتان را سبک سنگین کنید و حینی که برای کنکور مطالعه می کنید نیز هر جا که دچار مسمومیت فکری می شوید درس را متوقف کنید .

متاسفانه توی تلویزیون می شنویم که رتبه ی زیر صد کنکور می گوید من روزی 18 ساعت برای کنکور درس میخوندم و ما هم سعی می کنیم مثل او شویم و تمام سلامت خود را به خطر می اندازیم تا برای کنکور در بخوانیم و در نهایت بعد کنکور همه می گوییم :

من که اینقدر خوندم چرا هیچی نزدم .!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟

و اینجاست که حس می کنیم اولین شکست زندگیمان را تقبل کرده ایم و آن قبول نشدن در کنکور است.

به تمام توانایی های فردی مان شک می بریم و به ناچار به رشته ای که دوست نداریم و رتبه ی کنکورمان آن را تعیین کرده می رویم یا با دلی چرکین مجدد برای کنکوری دیگر آماده شده یا اگر پسر باشید به سربازی می روید .

خیلی غم انگیزه که ریشه ی این مساله در جامعه نهادینه نشده که عقل سالم در بدن سالمه و بالعکس و متاسفانه همه فک می کنند که آره یک جای کار ما ایراد اشت که تو کنکور قبول نشدیم یا ما خنگیم و از این حرفا . . .

و همین نوع تفکر ما موجب می شود که بازار های کذب کنکور پدید آمده و هزینه ها و دشواری های زیادی را بر گردن ما بگذارند و با شعار های

سیاه و دروغ خود مانند اینکه ما می دانیم ایراد شما کجا بوده و فقط به این روش ما میشه قبول شد و ما چیز هایی جدید داریم و از این حرفا جیب شما را لاغر و در صد شما را در کنکور نیز کم می کنند .

راز شاد زیستن ابتدا برقراری تعادل در زندگیست و این در کنکور مصداق بارز دارد که اگر تعادل محیط بیرون و درونی فیزیک و فکر متعادل نباشند با قطعیت ذهنی بیمار نتیجه شده که این ذهن بیمار در نهایت امر دچار انهدام ایده های نوآورانه و مرگ خلاقیت در فرد شده و آستانه ی ابتلا به کمبود اعتماد به نفس که از نظر بسیاری از روانکاوان و روانپزشکان معتبر ام الامراض است را پایین آورده و هر چقدر هم برای کنکور مطالعه کنید نیز همچنان در اول راه مانده ایم و چه بسا از مسیر هم منحرف شوید .

همانطور که در سرما لباس گرم می پوشید تا سرما نخورید ، پوششهای مناسب افکارتان را بر فکر سوار کنید تا در فضای سرد فکری دچار سردرگمی و روان رنجوری نشوید .

همیشه بزرگان گفته اند پیشگیری بهتر از علاج است .

شما قبل قبول نشدن یک تجدید نظر فکری و یک رویکرد روانی جدید به کنکور تشکیل دهید تا طبیعت و تعادل بدن شما حفظ و سلامت فکری و روحی شما به خطر نیفتد .

به نظر من عمده ی قبول نشدن ها در کنکور ناشی از عدم وجود سلامت روانی ناشی از فشار های روحی روانی است که در حین مطالعه بر شخص وارد شده است .

به همین سبب در این سایت امکانی را تعبیه کردم که به طور تخصصی یک شخص که از لحاظ فنی و علمی شایستگی مطالعه ی رفتار های روانی شما را دارد به بررسی مشکلاتتان به طور شخصی بپردازد و معضلات روانی که شما را آزار می دهند را رفع کند .


۲۱ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Sajadami

فقط پشتکار

آیت الله مکارم شیرازی
یکی از انسان های موفق زمان ما آیت الله العظمی مکارم شیرازی هستند که ما راز موفقیت ایشان را برای شما بیان می نماییم.

ادامه مطلب...
۱۵ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
Sajadami

گفت گو با رتبه یک کنکور سراسری 93 (سید شایان پور میر بابایی)

کسی که توانست رتبه یک کنکور سراسری 93 را بدست بیاورد وزیست را 100 بزند


گفتگو با رتبه 1 کشوری کنکور تجربی 93: سیدشایان پورمیربابایی

سید شایان پورمیربابایی از  آستانه اشرفیه رتبه 1 تجربی کشور

سید شایان پورمیربابایی  هستم از دوم دبیرستان به کانون آمدم و میانگین ترازم در آزمون های امسال  کانون  8464 بود.

من در سه سالی که در آزمون های کانون شرکت می کردم ، اصلا غیبت نداشتم.

 ( 63 آزمون بدون غیبت )

در مدرسه استعدادهای درخشان لنگرود درس خواندم.

شما اهل آستانه اشرفیه هستید . در مدرسه استعدادهای درخشان لنگرود درس می خواندید و در آزمون های کانون شهر لاهیجان شرکت داشتید. آیا دلیل خاصی وجود داشت؟

در آستانه مدرسه استعداد درخشان نداریم و به همین دلیل در آزمون ورودی استعداد درخشان لنگرود شرکت کردم و پذیرفته شدم. از طرفی بیشتر همکلاسی های من در مدرسه در نمایندگی لاهیجان در آزمون ها شرکت می کردند. من هم برای حفظ رقابت نمایندگی لاهیجان را برای آزمون دادن انتخاب کردم.آقای سعید مفیدی آستانه رتبه 2 کشور رشته ریاضی سال 90 هم که اتفاقا همسایه ما هستند ، شرایطش مشابه من بود .

ساعت مطالعه تان چقدر بود ؟

به طور میانگین هفته ای 55 تا 60 ساعت مطالعه داشتم.

آیا مشاور خصوصی داشتید؟

خیر

ادامه مطلب...
۲۶ دی ۹۳ ، ۰۱:۰۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
مجید عزیزی

تلاش تلاش و سماجت!


کنکوری ها روش صحیح درس خواندن را یاد بگیرند
اصل پشتکار است نه هوش
سعی می کردم وقتی درس می خوانم حواسم کاملا جمع باشد

ادامه مطلب...
۱۳ دی ۹۳ ، ۲۱:۵۵ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱
Sajadami

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی اگر...

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی

اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی.

 

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.

ادامه مطلب...
۱۰ دی ۹۳ ، ۲۱:۰۸ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱
Sajadami

در کوچه های یوشج

دکتر نیستم...

اما برایت ۱۰ دقیقه راه رفتن روی جدول کنار خیابان را تجویز می کنم، تا بفهمی عاقل بودن چیز خوبی است، اما دیوانگی قشنگ تر است...

برایت لبخند زدن به کودکان وسط خیابان را تجویز می کنم تا بفهمی هنوز هم میشود بی منت محبت کرد...

به تو پیشنهاد می کنم گاهی بلند بخندی... هرکجا که هستی... یک نفر همیشه منتظر خنده های توست...

دکتر نیستم، اما به تو پیشنهاد می کنم که شاد باشی!

خورشید، هر روز صبح به خاطر زنده بودن من و تو طلوع می کند!

هرگز منتظر فردای خیالی نباش... سهمت را از شادی زندگی همین امروز بگیر...

فراموش نکن!!! مقصد همیشه جایی در انتهای مسیر نیست، مقصد از لذت بردن در قدمهاییست که بر میداریم!

چایت را بنوش...

و نگران فردا نباش...
ادامه مطلب...
۰۹ دی ۹۳ ، ۱۲:۰۴ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱
Sajadami

بگو که توام مثل من حس منو داری و...

سلام به تویی که داری این نوشته رو میخونی

شاید الآن خیلی نا امید باشی و فک کنی خیلی از رقیبات عقب موندی و استرس هم داشته باشی

شاید به همین دلیل درسو بیخیال شی یا بخوای بشی ولی مطمئن باش که این کار خیلی اشتباهیه

هنوز دیر نشده برای شروع به راحتی میتونی شروع کنی یا حتی اگه شروع کردی میتونی به آینده ای بسیار روشن امیدوار باشی

اینا شعار نیست چون من با چشم خودم دیدم که میشه با تلاش موفق شد

نمونش حی و حاضر اینجاس :دی

ببینید من کلا تا تابستون پیش درس نمی خوندم و اهل درس و این حرفا نبودم فقط با یه شروع طوفانی از تابستون تونستم به اون چیزی که میخوام که نه :دی ولی به کمی پایین تر از اون یعنی تحصیل تو رشته برق شریف برسم

من معدل کتبیم افتضاح بود (۱۷٫۲۵) نسبت به بقیه رقبا اما تونستم با تلاش این نقص رو تقریبا جبران کنم

من سال دوم تو کانون ترازم ۵۰۰۰بود سال سوم رسید ۶۰۰۰ و سال پیش رسید به ۸۰۰۰ و این یعنی اینکه اگه بخواید و تلاش کنید میتونید به هدفتون برسید مطمئن باشید و توکل کنید و تلاش کنید قطعا موفق می شید

پس خواستن توانستنه و این یه شعار نیس

یه شعر از مولوی هست که خیلی جالبه :

بر سر رزق هرکس نوشته عیان/ که فلان بن فلان ب فلان

هین توکل کن ملرزان پا و دست/ رزق تو بر تو ز تو عاشق تر است

۰۸ دی ۹۳ ، ۱۱:۴۰ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱
Sajadami

# هدف شما *۱۴۴*

charge of time


سلاااااااااااااااااااااااااااااااام(طبق معمول گرم و پرانرژی)

خوبید شما؟

راستی چه خبر؟ ما نبودیم چیکارا کردید؟

۹۴ یی ها دارید با برنامه پیش میرید؟؟؟

اون هدف های قشنگ که یادتون نرفته؟؟؟

اراده ها هنوز محکم و پولادینه؟؟؟

نقشه هایی که برای آیندتون ریخته بودید رو که هنوز یادتونه؟؟؟

عهدی که شب های قدر با خدا بستید رو بهش وفادارید؟؟؟

قول هایی که به خانواده دادید برای سربلند کردنشون تو فامیل هنوز…

ادامه مطلب...
۰۶ دی ۹۳ ، ۱۲:۵۳ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
Sajadami

انرژی مثبتـــ+ : ۹۳۱۰

انرژی مثبت

هنگامیکه زمانه به کام تو نمیگردد،

سهل است که نومید شوی،

و بیندیشی که :

* نمیتوانم! پس چرا بکوشم؟*

اما.......
ادامه مطلب...
۰۴ دی ۹۳ ، ۱۰:۲۸ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
Sajadami

بیا … دوباره شروع کن … تو میتونی

تو هم مثل من عقب موندی…؟


این روزها کم کم داره صدای زمزمه هایی میاد / پائیز هم تموم شد … خدایا چی کار کنم

عقب افتادم . هنوز خوب شروع نکردم

آیا میتونم دو رقمی ، سه رقمی ، تک رقمی بشم ؟ تو رو خدا یکی به من جواب بده ؛ چه طوری میتونم عقب موندگی خودم رو جبران کنم ؟

ازت میخوام یکم به عقب تر فکر کنی / اگه فارغ التحصیل هستی ، یادت میاد از چند ماه مونده به کنکور پیش خودت گفتی که میذارم برای سال دیگه به قول معروف مشتی و درست و حسابی می خونم . پس کوش ….؟ چطور
یادت میاد برای خودت رفتی چندتا کتاب تست خریدی و دنبال بهترین کلاس و مدرسه و استاد بودی…
به غیر از صفحه اول بقیه اش رو خوندی ؟
الان فیکس با کلاس داری پیش میری و جا نموندی و کارت به کپی کردن جزوه از تخته نکشیده ؟
دفتر برنامه ریزیت کجاست ؟
اون اول تیری که قول دادی بخونی چی شد ؟
بذار یکم بیشتر برم به گذشته....
شما دوست عزیز یه سری به کتابخونه ات بزن …
 همون کتابهایی که برای کنکور دوسال پیش خریدی رو بیار بیرون …
خودت و خدات …
آکبند هست یا نه ؟
میگن انقدر بد بین نباش . چشم …
میام این طرف بازار
شمایی که دست و پا شکسته خوندی و دو تا آزمون هم دادی …
تو هم خودت و خدات …
سر جلسه آزمون روز جمعه نگفتی برای آزمون بعدی میترکونم و فول میخونم …
این آزمون هیچی ؟
گفتی یا نه ؟ ؟
ادامه مطلب...
۲۰ آذر ۹۳ ، ۱۱:۴۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Sajadami